(ارتباط صمیمانه)
برای روز مراسم جایزه نطقی سروده شد.

روزی که دانستم مرا هرگز نرانی
هر لحظه ای از زندگی ‌شد آسمانی
آن روز نام عشق را بر دل نوشتم
تا این دل شوریده را از خود بدانی
این چشمه ی جوشان که در من می تراود
از کوثری کز لطف تو دارد نشانی
با من درونم زنده ای ای عشق جاوید
خواندم تو را در هر نفس با هر زبانی
آیا شود در لحظه های وصل پر شور
گیرد لبم بر دست تو جا و مکانی؟
گویی که در هر ارتباطی معنی ما
تغییر می گردد به هر فهم و بیانی
معنای تو در ارتباطات دل و چشم
نقشی دگر پیدا کند در هر زمانی
فرهنگ چون در حلقه ی وصل تو بیدار
می بالد از این ارتباط همزمانی
بر هر لبی از ارتباطی گفته ای هست
در کوی تو هر گفته ای شد گفتمانی
اندر روابط می درخشد نور امید
خواهی که نورانی شوی باید بدانی
در راه یارانی که خود را می شناسند
باید بمانی تا که شعرم را بخوانی


حسن بشیر
پنجشنبه. 26-7-1397