News
نـــــــــــــان بــــــــــه نــــــــــرخ روز خــــــورد!
۲۱ / ۴ / ۱۳۹۲

آنکه در مجلس به پهلوی مدرس می نشست

نـاگـهـان از او برید و با رضاخان داد دست

چون رضاخان جیم شد، خود را به حزب توده بست

چـون ورق بـرگشت و حزب توده هم شد ورشکست

رفت و بر درگاه فرزند رضاخان سر سپرد

نـــــــان بـــــــــه نــــــــرخ روز خـــــورد!

 

در بــر اهــل وفـــا رنـگ وفا کیشان گرفت

در بساط میگساران، ساغر از ایشان گرفت

چون به درویشان رسید، آئین درویشان گرفت

گــرگ بـا نـیرنگ، جا در جامۀ میشان گرفت

بر گلوی گوسفندان زبون دندان فشرد

نـــــــان بــــــه نـــرخ روز خــــورد!

 

گـر فـتـاد انـدر ته دریای قلزم، شد نهنگ

ور به جنگل های آفریقا درآمد، شد پلنگ

گشت مست فرنگ، اندر محفل اهل فرنگ

گاه شـد رومی رومی، گاه شد زنگی زنگ

گاه ترک و گاه تازی، گاه لر شد گاه کرد

نـــــــان بـــــــه نـــــــرخ روز خــــورد!

 

گـــشـــت در هـــــر راه نــان و آبـداری رهنورد

یافت هر دم صورتی دیگر، چون طاس تخته نرد

گــاه نــر شــد، گــاه مــاده، گاه زن شد، گاه مرد

چون به دینداری رسید از باده خواری توبه کرد

چون به می خواران رسید آن توبه را از یاد برد

نــــــــــان بـــــــــــه نـــــــرخ روز خــــــــورد!

 

در بـــر بــودائیان ، آئـین بودا را ستود

در بر زرتشتیان، زند و اوستا را ستود

چـون مـسـیحی دیـد، انجیل مسیحا را ستود

چون کلیمی یافت، ده فرمان موسا را ستود

چون مسلمان دید، خود را از مسلمانان شمرد

نـــــــــان بـــــــه نــــــــرخ روز خــــــــورد!

 

مـؤمنان او را یکی از مؤمنین پنداشتند

صالحان او را نکوکار و امین پنداشتند

دزدهـــا او را بــه دزدی بــی قــرین پـنداشتند

ار چه در جمعی چنان، جمعی چنین پنداشتند؟

چون که هم در زهد شهرت داشت، هم در دستبرد

نـــــــــــــان بــــــــــه نــــــــــرخ روز خــــــورد!

شاعر: ابوالقاسم حالت