News
درس آموخته های کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران
۳۰ / ۱ / ۱۳۹۸


شاکر خفایی رئیس روابط عمومی و امور بین الملل شرکت پالایش نفت تبریز


دكتر مهدي نادري منش / پژوهشگر دانشگاه / UCLA Idaho-Washington State
شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| ايشان بحث BCI ( Brain Computer Interface) كه همان علم، دانش و فناوري بشر در زمينه ارتباط مغز با دنياي ديجيتال است را مطرح كردند و گفتند كه تغيير معادلات جهاني در زمينه اقتصادي، صنعت، علوم، رقابت، امنيت، فرهنگ، يادگيري و ... شروع گشته است و توجه حضار را به قدرت و فناوري وحشتناك BCI جلب كردند و فرموند بوسيله BCI مي توان به راحتي درون مغز هر شخص، هر چيزي تايپ نمود بدون آنكه آن شخص متوجه شود و كاملاً دارنده فناوري BCI صاحب آن مغز و در حقيقت مسلط بر آن شخص و موجوديت او گردد و زندگي و آينده او را تعريف و بدين ترتيب آن شخص را تعريف كند.


سپس اشاره داشتند كه در اين مهبانگ بي نظير تاريخ تمدن بشر سه ركن اصلي از ويژگي ها و نياز روابط عمومي خلاق ، نوآور و متمايز مي باشد:
1) توانايي نوشتن "سناريو " يا سناريو نگاري
2) Simulation
3) Association


سعيد رضا عاملي / استاد گروه ارتباطات و مطالعات آمريكاي دانشگاه تهران و عضو كميته فضاي مجازي ايران
ايشان اشاره داشتند: ظهور "تكنولوژيهاي جديد ارتباطات" و فراگير شدن رسانه هاي اجتماعي همراه با توسعه "ارتباطات شبكه اي" موجب چالشهاي جدي براي روابط عمومي سنتي شده است. اساساً فضاي جديد ارتباطي ضرورت بازنگري در مدلهاي مديريتي را بصورت جدي ايجاد كرده است. مهمترين ضرورت بخش اين تغيير يا خلاقيت براي رسيدن به روابط عمومي بهتر و كارآمدتر، " تأمين اعتماد به روابط عمومي ها " و دور شدن از عملكرد كليشه اي روابط عمومي هاست. در واقع " روابط عمومي خوب "
روابط عمومی است كه خلاقيت و نوآوري را در مسير


1) انتقال از روابط عمومي مبهم به "روابط عمومي شفاف"
2) انتقال از روابط عمومي كند و تأخيري به "روابط عمومي به لحظه و قابل دسترسي"
3) همچنين انتقال از روابط عمومي احساسي، توجيه كننده رفتار سازمان به روابط عمومي واقعيت گرا و عقلاني و در نهايت
4) انتقال از روابط عمومي خاموش به "روابط عمومي پاسخگو " است .

براي عبور از اين وضعيت لازم است تغييرات بنيادين در روابط عمومي ها صورت گيرد و آنها را از نگرش، عملكرد و رويه هاي سنتي به روابط عمومي جديد منتقل كند. در اين انتقال خلاقيت معطوف به تأمين اعتماد و احياء روابط عمومي ها حداقل در چهار سطح بايد صورت گيرد.


I. خلاقيت در تغيير نگرش و فضاي سازمان معطوف به باور عميق به اينكه "همه مي دانند" و "شيشه اي شدن رفتار و عملكرد سازمان" و تغيير در توقعات عمومي از سازمان و بوجود آمدن سرمايه اجتماعي جديد مبتني بر توسعه انفجاري ارتباطات اجتماعي در بستر شبكه هاي اجتماعي است.


II. خلاقيت تغيير در ساختار سازمان، با توجه به دو فضايي شدن عملكرد سازمانها، بخش عظيمي از وظايف روابط عمومي ها به فضاي دوم منتقل شده و از طريق اپليكيشن ها و خدمات وب مبنا و هوشمندسازي روندها عرصه ارتباطي متفاوتي شكل گرفته است.


III. خلاقيت تغيير در ارتباطات سازمان، ارتباطات درون سازماني و برون سازماني مهمترين نشانه سلامت سازماني يا فساد سازماني است. بين ارتباط گر و ارتباط گير، اعتماد، حس باهم و براي هم بودن، مسئوليت پذيري و پاسخگويي و برخورداري از حس مشترك شكل مي گيرد. سازمانها و روابط عمومي سازمانها در اثر " اختلال ارتباطي" فضاي همكاري، مشاركت، حس عضويت همه ذينفعان و علاقمندان را از دست مي دهند و اين امري است كه ضرورت فهم و خلاقيت تغيير در ارتباطات سازمان را ايجاب مي كند.


IV. خلاقيت تغيير در بهره گيري از تكنولوژيهاي جديد ارتباطي؛ فناوريهاي جديد به فضاي انساني زندگي نزديك شده اند و يك نوع "شبيه سازي انسان" و مسير زندگي انسان يعني "شبيه سازي فرهنگ" اتفاق افتاده است. اين واقعيت است كه فناوريهاي جديد را از گفتمان "تغيير فناوري بعنوان ابزار ارتباطي"به گفتمان شكل گيري "فناوري زندگي" و بوجود آمدن "فضاي دوم بعنوان فضاي نظير زندگي واقعي" منتقل كرده است.

دكتر شهاب اسفندياري/ رئيس دانشگاه صدا و سيما
ايشــان نيز ذكر كردند: اگر اجمــالاً اين ارزيابي «ژان بودريــار» را بپــذيريم كه در عصــر سيطـره «حــاد واقعيــت» ( hyper-reality ). «تصــاوير»، اهميت و جايگـــاهي به مراتب فـراتر از «واقعيت» پيـــدا كرده اند و به عبــارت ديگــر «تصـــاوير، واقعــي تر از واقعيـت شده اند». مي توان نتيجـــه گـرفت كه امـروزه نحــوه «بازنمــايي» ( Representation ) هر پديده اجتمــاعي در هنرها و رســانه هاي عـامه پسند، اهميتي فـراتر از «واقعيت» آن پديده، در شكل دهي به قضاوت افكار عمومي نسبت به آن پيدا كرده است.

 

با كمي اغماض مي توان گفت كه در دنياي امروز پديده اي كه به «تصوير» كشيده نشود. گويي كه از دايره «وجود» خارج شده است. به همين دليل است كه اين روزها هيچ كالايي تا «تصوير مطلوب» ي از آن برساخته نشود، به فروش نخواهد رسيد و هيچ سياستمداري تا تصوير مطلوبي از او ساختــه نشود، در انتخــابات پيــروز نخــواهد شد.

 

«مديريـت تصـوير» (‌ Image Control ) و «مهنــدسي آبرو» ( Reputation Engineering ) بخش لاينفــكي از هر فعاليت اقتصادي، اجتماعي و سياسي شده است. بي گمان دانش، حرفه و در واقع «صنعت روابط عمومي» در اين زمينه ميدان دار اصلي است و به همين واسطه هم گاه مورد اتهام قرار مي گيرد كه حقايق را «مي پيچاند» ( Spin ) تا «تصوير مطلوب» بسازد.

دكتر حسن بشير / عضو هيئت علمي دانشگاه امام صادق (‌ع )
ايشان اشاره داشتند: مطالعات مختلف در حوزه خلاقيت نشان دهنده اين است كه 20 درصد خلاقيت امر ذاتي و شخصي است و80 درصد آن اكتسابي و آموزشي است. اين موضوع بيانگر اين است كه خلاقيت نه تنها مي تواند به شكل جدي مورد آموزش و پرورش قرار گيرد، بلكه روابط عمومي ها بايد به دنبال راهكارهاي مؤثر و مفيد براي توسعه و رشد چنين ويژگي باشند.


عليرغم اينكه تعاريف متعـــددي براي خلاقيت وجود دارد اما در اينجا از دو تعريف استفاده مي شود كه از اهميــــت ويژه اي برخــــوردار مي باشند. تعريف اول «خلاقيت يعني توليــد محصـول يا ايده تازه و مناسب [ كاربردي ]» و تعريف ديگر«خلاقيت يعني ايجاد اشكال معني دار جديد» دو تعريف مزبور بيانگر دو ويژگي اساسي در خلاقيت هستند اولي كاربردي بودن ايده و دومي معناي جديد داشتن است. اين دو ويژگي نشان دهنده اين است كه ايده خلاقانه زماني مورد توجه جامعه است كه فايده كاربردي داشته و معناي جديدي را براي مخاطبان داشته باشد.


مفهوم نوآوري نيز عليرغم اينكه معمولاً با خلاقيت همراه مي باشد، اما معناي متفاوتي دارد. طبق تعريف اليـــوت و ناكــاتا نوآوري عبارت است از: «تبديل ايده به محصول و يا تجاري سازي ايده است». به همين دليل مي توان گفت كه تفاوت فرد خلاق كه صاحب ايده مي باشد با فرد نوآور اين است كه، نوآور ايده را تجاري مي كند. اين تفاوت و تمايز ما را به يك نتيجه مهم مي رساند و آن عبارت است از اينكه: نوآوري را مي توان بخشي از فرآيند خلاقيت تلقي كرد.

ليلا سپاسگزار / دانشجوي دكتري رشته علوم ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامي واحد ميبد
ايشان اذعان داشتند: خلاقيت و نوآوري همچنين از مهمترين عوامل رشد اقتصادي بشمار رفته و به عنوان يك ابزار حياتي توانمندسازي براي خلق ارزش و پايداري مزيت رقابتي در محيط بسيار متغير با پيچيدگيهاي روزافزون شناخته مي شود.


رسانه ها با توليد و توزيع مطلوب اطلاعات، انتشار دانش و ايجاد تعامل سازنده، نقش چشمگيري در ارتقاي آگاهيهاي افراد بر عهده داشته و جامعه را در نيل به تعالي و ترقي همه جانبه ياري مي كنند. از اينرو اين وظيفه خطير به عهده رسانه هاست كه با ساخت برنامه هاي مناسب، افكار عمومي جامعه را به سمت ايجاد و توسعه فرهنگ نوآوري، خلاقيت و كارآفريني سوق دهند.

دكتر توفيقي / بنيانگذار آكادمي طراحي ايران
وی گفت: بسياري از مسائل پيرامون ما در حوزه هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، ابهام و پيچيدگيهاي زيادي دارند. بگونه اي كه اغلب نمي توان راه حل مشخصي براي آنها ارائه كرد. در اينگونه موارد، بايد با نفوذ در مسئله از روش آزمون و خطاي طراحانه استفاده  كنيم. بدين معني كه بايد شناخت مسئله و ارائه راه حل آن با يكديگر همراه و توأم گردد. با هر گام پيشرفت درباره چيستي مسئله، اطلاعات بيشتري كشف مي شود و باز همين مسير «حدس راه حل، اجراي راه حل، ارزيابي و فراگيري» را تا جايي تكرار مي كنيم كه به نتيجه مطلوب برسيم.


تفكر پازلي يا همان تفكر طراحي بر سه پايه اساسي استوار است. موفقيت اين روش در سالهاي اخير به عنوان يك روش نوين حل مسئله خلاق، مرهون تركيب منحصر به فرد اين سه پايه مهم است: خلاقيت، انسان مداري، عملگرايي خلاقيت به عنوان تبلور بهره گيري از شهود و الهام و تخيل محسوب مي گردد.


هر خلاقيت و نوآوري بايد بتواند بهبود رفاه و رشد و ارتقاء سطح كرامت انسانها را هدف اصلي خود قرار دهد و اما عملگرايي ما را به اجرا و پياده سازي سريع ايده هاي مفيد و اثربخش براي حل سريع مسائل جامعه ترغيب مي نمايد.

محمدرضا نجفي امامي / كارگردان و فعال عرصه جلوه هاي ويژه بصري
ايشان اشاره داشتند: مهمترين چالش عرصه ارتباطات، انتقـال صحيح مفاهيم به شكل اثرگذار است. هر يك از ما وقتي در تعامل با ديگران قرار مي گيريم و نسبت به انتقــال مفاهيم ذهني مورد نظــر خود اقدام مي كنيم همــواره با دو سـوال بحث برانگيزمواجه مي شويم.


يكي اينكه آيا توانستيم مفهوم و محتواي پيام خود را به درستي به مخاطبان منتقل كنيم؟ و دوم اينكه آيا اين انتقال مفهوم، تأثير لازم را بر ذهن مخاطب ايجاد كرد يا خير؟


تكيه كردن كامل به ابزار زبان و صرف بكارگيري واژه هاي كلامي و نوشتاري نمي تواند پاسخگوي تمام نيازهاي ارتباطي بشر باشد. انتقال پيام از طريق زبان همواره ناقص و گهگاه مبهم صورت مي گيرد.


ارتباطات تصويري به فعالان عرصه روابط عمومي كمك مي كند كه ماننديك نقاش برجسته، مفاهيم مورد نظر را به تصوير بكشند و با بهره مندي از قدرت تصوير و نماد، به اثرگذاريهاي بهتري بر ذهن مخاطبان دست يابند.


آري ذهن آدمي قدرت تصويرسازي و ايده پردازي نامحدود و شگرفي دارد اما روشهاي معمول و واقعي تصويرسازي نمي توانند اين تصاوير و ايده هاي بعضا پيچيده را به نقشها و تصاوير مفهومي تبديل كنند.


جادوي سحرآميز جلوه هاي ويژه بصري به روابط عمومي ها امكان مي دهد كه سخت ترين و پيچيده ترين مفاهيم را در قالب نمادهاي پويا و خارق العاده، به شكلي اثرگذار و قابل فهم و البته هيجان انگيز و انگيزه بخش به تصوير بكشند و به قول قديمي ها راه صد ساله را يك شبه طي كنند.


پيام تصويري براي اثرگذاري مطلوب نيازمند تصويرسازي صحيح است، نيازمند ضرب آهنگ و ريتم درست است، نيازمند تصويرسازي هاي خلاقانه اي است كه مخاطب را به وجد مي آروند، او را منكوب مي كنند و مفاهيم را به بهترين شكل از  طريق نمادهاي تصويري جذاب منتقل مي نمايند و در اين ميان هيچ ابزاري به اندازه تكنولوژي جلوه هاي ويژه بصري به كمك روابط عمومي ها نمي آيد.